عشق یعنی کور شدن،
عشق یعنی دیدن نادیده ها،
عشق یعنی باور کردن غیر ممکن ها،
عشق یعنی حقیقت را درک کردن،
عشق یعنی دوست داشتن تا اخرین نفس،
عشق یعنی تداوم با هم بودن ها،
عشق یعنی هوس را زنده به گور کردن،
عشق یعنی با سخاوت تابیدن خورشید،
عشق یعنی بی ادعا بودن،
عشق یعنی تا ابد عاشق ماندن . .
دیگه خسته شدم…
آره من کم آوُردم …
خودم میدونم که نیست …
اینقدر با صدات ، نبودنش رو به رخم نکش..
کاش میشد دیدنت رویا نبود
گفته بودی باتو میمانم ولی
رفتی و گفتی که اینجا جا نبود
سالیان سال تنها مانده ام
شاید این رفتن سزای من نبود
من دعا کردم برای بازگشت
دستهای تو ولی بالا نبود
باز هم گفتی که فردا میرسی
کاش روز دیدنت فردا نبود …

به خودش زحمت نمی دهد
یک نفر را کشف کند!
زیبایی هایش را بیرون بکشد ...
تلخی هایش را صبر کند
آدم های امروز
دوستی های کنسروی می خواهند :
یک کنسرو
که فقط درش را باز کنند
بعد یک نفر
شیرین و مهربان
از تویش بپرد بیرون
و هی لبخند بزند
و بگوید
حق با توست...

تا بوسه هست ... باید زد …تا معشوق هست ... عاشق باید بود
…تا شب هست .. بیدار باید بود …تا هستی ... باید بود
.


قرارمان ایــــــن نبود، چترمان دوتاشود وقتی باران در انحنای روزهای پاییزیمان تندتند میبارد ... ...
کــہ مَرا بے قَــرار تُـو مے کُـند
خُودشْــ مے بارد و سَـبُـکــ مے شَــود
مـטּ باز مثلــِ هَمیشـہ پُـر اَز غََـمــِ دوریتْــ سنگیـטּ تر ...


چگونه فراموشت کنم وقتی تمام شب ، رنگ چشم های توست ؟ ...

حتی عکستم ندارم که بذارم روبروم... اونقدر نگاش کنم تا بشکنه بغض گلوم... .. ( عکستو دارم نفسم اما خودت خبر نداری عاشقتم):((
ســـَـــلامـــَــتــــیِ سادگـــــیه اونـــــی که میــبـیـنـــه عـــِــشـــقــــِـــشداره تـــــویِ کــــَــــتیــــبه های دیگـــــَـــــران لاو میتــــَــرکـــونهولی با خودش میــــگــــه عــــِــــیــــبــــی نــــَــــداره ، اون دِلــــِــش با مــــَـــنه ...
که برای کسی دل تنگ شده...
که حتی ...
روحش هم از این دلتنگیم ...
خبـــــــــــــر نداره....

چون خودت را برای ورود به قلبش کوچک نکنی
تاکی ؟
تا وقتی که به تو احتیاج دارند !!
از پیشت می روند یک روز
کدام روز ؟
وقتی کسی جایت آمد !!!
دوستت دارند ...
تاچه موقع ؟
تاموقعی که کسی دیگر را برای دوست داشتن پیدا کنند !!
می گویند عاشقت هستند برای همیشه ....
نه ...!
فقط تا وقتی که نوبت بازی با تو تمام شود
این است بازی باهم بودن ..
ای کاش یا بودی.. یا از اول نبودی... این که هستی و کنارم نیستی... "دیوانه ام میکند.. بفهم لعنتی!!! ...
فسانه ها را رها کن
دوری و دوستی کدام است؟؟؟
فاصله هایند که دوستی را می بلعند
تو اگر نباشی دیگری جایت را پر میکند
به همین سادگی...
دانستم کار مرا دیگری انجام نمی دهد پس تلاش کردم،
دانستم خدا مرا می بیند پس حیا کردم،
دانستم رزق مرا دیگری نمی خورد پس آرام شدم،
دانستم که پایان کارم مرگ است پس مهیا شدم.
اشتبــاه از من بود، پر رنـــگ نوشته بودمـت ...
حالا برای همین است که از زندگی ام پاک نمی شـــوی
و هر کاری که کنم اثری از تو در من باقی میماند
مگر این که...
کاغذ را به کل اتش بزنم
و تماشاگر خاکستر شدنم بنشینم ...

منم برای هزارمین بار به دروغ گفتم: نه که دلش نشکنه...
امـــــا بــرای مــن . . .
گــران تمــــام شــدی . . . !
دیدی که سخــــت نیســـــت تنها بدون مــــــــــن ؟!!
دیدی صبح می شود شب ها بدون مـــــــــن !!
این نبض زندگی بــــــــی وقفه می زند…
فرقی نمی کند با مــــــن …بدون مــــــن…
دیــــــروز گر چه ســـــــخت امروزم هم گذشت …!!!
طوری نمی شود فردا بدون مــــــن !!! هه
گاهیــــــ دلت میگرد ،خیلیـــ.... نـه حســــــِ تنهایی نه حســــِ غم نـه حسِ دوریـــــ گاهیـــــــ دیوانه میشویـــــــــــــــــ از خوبی ِ یکـــــی، بد بودن دیگری..... گاهیــــ.......میشکنی از اینکه سادگیـــــ را به حساب ِ حماقتـــــ میگذارند ...
صدا میكنم " تــــــــــــو " را... این " جانی " كه میگویی جانم را میگیرد...! نزن این حرف ها را دل من جنبه ندارد موقعی كه نیستی.... دمار از روزگارم در می آورد ! .
حتــــی.... کفش هم اگر تنگ باشد . . . زخــــم مـی کند وای به حال دل ...
دِل كـَندن از تـو باهـَمه عـِشقی كـه داشـتَم بــِهتـ مـَنُ به ی جا رِسونـد كـِ حالا تـو چشـماے یـكی زُل بــِزَنُمُ بــِگَم : عاشـقَمـے ؟ خـُب بـ درك ... ! ...